English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6904 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spread eagle U سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pinspotter U وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
pinsetter U وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
worcester U باقی گذاشتن تمام میله هابجز میلههای 1 و 5 بولینگ
mixers U انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
mixer U انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
christmass tree U ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
maples U میلههای بولینگ
setup U وضع قرارگرفتن میلههای بولینگ
spiller U انداختن تمام میلههای بولینگ با
pin deck U قسمت زیر میلههای بولینگ
hig low jack U ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
pocket split U باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
golden gate U پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
dead wood U میلههای افتاده بولینگ که درجا می ماند
convert U انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converts U انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
double pinochle U ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
big four U ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
half worcester U ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
bedpost U ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
converted U انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converting U انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
bucket U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
pumpkins U پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
blows U ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
foundation U انداختن تمام میلههای بولینگ در دور نهم
pumpkin U پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
blow U ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
fills U تعداد میلههای افتاده بولینگ با گوی دوم
pick a cherry U ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ
fill U تعداد میلههای افتاده بولینگ با گوی دوم
baby split U وضعی که میلههای 2 و 7 یا3 و 01 بولینگ باقی می ماند
pit U منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
pits U منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
wood U چوب گلف با دسته دراز و سرچوبی میلههای بولینگ
pinfall U تعداد میلههای افتاده با یک گوی بولینگ ضربه فنی کشتی
counting U حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counts U حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
count U حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counted U حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counted U تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
count U تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counts U تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counting U تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
four horsemen U جا گذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
spot bowler U بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
pocket U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
washouts U باقی گذاشتن میلههای 1 و 2و01 برای راست دست و 1 و3 و 7 برای چپ دست
washout U باقی گذاشتن میلههای 1 و 2و01 برای راست دست و 1 و3 و 7 برای چپ دست
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
skids U سرخوردن
glissade U سرخوردن
skidding U سرخوردن
skid U سرخوردن
sideslip U سرخوردن
glide U سرخوردن
glided U سرخوردن
glides U سرخوردن
skidded U سرخوردن
slip-ups U سرخوردن
slip-up U سرخوردن
to be disillusioned U سرخوردن
slip up U سرخوردن
scooting U ناگهان سرخوردن
scooted U ناگهان سرخوردن
glissade U سرخوردن در بالت
scoots U ناگهان سرخوردن
scoot U ناگهان سرخوردن
skate U کفش یخ بازی سرخوردن
skated U کفش یخ بازی سرخوردن
He knows the score . U سرخوردن ( واخوردگی ویأس )
skates U کفش یخ بازی سرخوردن
slip U سرخوردن منحرف شدن از مسیر
slipped U سرخوردن منحرف شدن از مسیر
glide path U مسیر پرواز در حال سرخوردن
glissade U سرخوردن روی شیب برفی
slips U سرخوردن منحرف شدن از مسیر
close aboard U چسبیده به
adnascent U چسبیده
adhesive U چسبیده
skin-tight U چسبیده
coherent U چسبیده
clung U چسبیده
adhesives U چسبیده
sessile U چسبیده
conglutinate U به هم چسبیده
stickit U چسبیده
adherent U بهم چسبیده
serried U بهم چسبیده
sealed U محکم چسبیده
impacted U بهم چسبیده
seried U بهم چسبیده
adherents U بهم چسبیده
skintight U چسبیده بتن
coadunate U بهم چسبیده
concrete U بهم چسبیده
syndactylism U چسبیده انگشتی
syndacty U چسبیده انگشت
incompact U بهم چسبیده
skintight U بپوست چسبیده
adnate U بهم چسبیده
adhering U بهم چسبیده بودن
hidebound U پوست بتن چسبیده
gomerulus U توده بهم چسبیده
adhere U بهم چسبیده بودن
adhered U بهم چسبیده بودن
adequateness U بهم چسبیده بودن
adheres U بهم چسبیده بودن
hide bound U پوست بتن چسبیده
Siamese twins U دوقلوهای بهم چسبیده
parabiotic twins U دوقلوهای بهم چسبیده
calk U : سرخوردن روی یخ بانعل یالگد اسب مجروح شدن
systylous U دارای خامههای بهم چسبیده
syndactyle U دارای دو یا چندانگشت بهم چسبیده
siamese twin U یکی از دو قلوهای بهم چسبیده
jerkins U کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
jerkin U کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
lay off <idiom> U به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
thrusting U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
flocculous U مانند دستههای پشم بهم چسبیده
syndactyl U دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
gyrus U لبه بهم چسبیده بین شیارهای مغز
flocculose U مانند دسته پشم بهم چسبیده کرکی
plectognath U ماهی ای که ارواره زبرینش بکاسه سر چسبیده است
to rough a horse's shoes U میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
run into <idiom> U اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
lid U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lids U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
grape shot U گلولههای بهم چسبیده چون خوشه انگورکه یکباردرتوپ گذارند
back slide U شناورشدن روی اب به پشت با بازوهای چسبیده به بدن وحرکت به عقب با فشار پا
grate U میلههای اهنی
grates U میلههای اهنی
grated U میلههای اهنی
connections U میلههای رابط
net posts U میلههای تور
parallel bars U میلههای پارالل
picket fence U جاگذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
seal bars U میلههای اب بندی
rods of corti U میلههای کورتی
leave U میلههای جامانده
leaving U میلههای جامانده
split U میلههای باقیمانده
stanchion U میلههای عمودی ناو
seat bars U میلههای تکیه گاه
cross barred U دارای میلههای عرضی
grates U پنجره میلههای اهخنی
grate U پنجره میلههای اهخنی
driving bit U هویزه میلههای اسب
bacillary U بشکل میلههای کوچک
grated U پنجره میلههای اهخنی
bacillar U بشکل میلههای کوچک
handing U میلههای تسخیرشده حریف در پایان
end U میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
ended U میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
ends U میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
hand U میلههای تسخیرشده حریف در پایان
wicketkeeper U توپگیر مدافع میلههای کریکت
gridiron U خطوط یا میلههای فلزی مشبک
studs U زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
square out U ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
sour apple U ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
throw out U سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
take guard U وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
grid U بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
grids U بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
skied U اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
ski U اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
skis U اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
musub duchi U موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
key O کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
To leave behinde. U جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
lanternpinion U چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
curled U بولینگ روی یخ
bowling alley U تالار بولینگ
bowling U بازی بولینگ
bowling alleys U تالار بولینگ
bowl U بازی بولینگ
bowls U بازی بولینگ
curls U بولینگ روی یخ
curl U بولینگ روی یخ
bocci U بولینگ ایتالیایی
columnar U گرافی که مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی نمایش داده می شوند
sash U قاب دورشیشه در یاپنجره که شامل میلههای چوبی بین شیشه ها نیزمیباشد
chopsticks U میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
sashes U قاب دورشیشه در یاپنجره که شامل میلههای چوبی بین شیشه ها نیزمیباشد
bar graph U گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود
to leave someone in the lurch U کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
tenpin U بازی بولینگ ده میلهای
carries U انداختن یک یا دو میله بولینگ
headpin U میله شماره 1 بولینگ
kingpin U میله بازی بولینگ
mother-in-law U میله شماره 7 بولینگ
dutchman U بازیگر بولینگ هلندی
kingpin U میله شماره 5 بولینگ
carried U انداختن یک یا دو میله بولینگ
mothers-in-law U میله شماره 7 بولینگ
Recent search history Forum search
1meaning of taking law
2Debonding
0سر کسی کلاه گذاشتن
2مادر و خواهر و جد و آباد نژاد پست افغانی رو گاییدم به انگلیسی چی میشه؟
2مادر و خواهر و جد و آباد نژاد پست افغانی رو گاییدم به انگلیسی چی میشه؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com